چکیده ای از سی نسخه منتخب از کتاب دائره المعارف ظهور برای ارائه به جویندگان حقیقت
ترک معادلات تکراری

تجبُّر دینی تا آن حد که در مسائل خصوصیِ گرویده دخالت می‌کند و امیال شرعی و قانونی او را له می‌گرداند.

ترک معادلات تکراری شماره 30

پسر عُمر گفت: زنی داشتم و او را دوست داشتم، بابای من از زن من بدش می‌آمد ، به من گفت که از زن خود جدا شو، زیر بار نمی‌رفتم بابایم رفت پیش پیغمبر و رسول را علیه من ساخت.
پیغمبر گفت: طلاقش بده! حُکمِ حکومتی یعنی خلع اختیار، مالکیّت، احساس و علائق.
کاملاً معلوم است که پیغمبر به خلیفه دوم باج داده چون این حرکت در قضاوت تاریخ برای رسول بسیار سنگین تمام می‌شود!
طرف، زنش است و او را دوست دارد، نمی‌خواهد طلاقش بدهد و از او جدا بشود، یکی پیش رهبر جامعه برود و بگوید: آقا شما از قدرتِ زورت استفاده کن و بگو زود باش زنت را طلاق بده!
در برابرش آیات بسیاری داریم که این عمل را تخطئه می‌کند بعد عدالت را می‌کُشد، آزادی را نابود می‌کند و حقوق شخصی را له می‌کند.
حالا این سؤال مطرح می‌شود در عقول کُشّاف که نکند قوانین شرعی و قواعد فقهی و مناسک مذهبی تحت امر و نهی یاران شکل گرفته؟
خیلی سنگین است!
همچنان که در کتابت داشتیم همین آقای خلیفه با خوشحالی می‌گفت: من سه جا اظهار نظر کردم خدا سریع از خواب بیدار شد و آیه داد، یادت هست؟
که مورد مهم آن، حجاب برای خانم‌ها بود.
معلوم نیست جایگاه این خدایی که ساخته شده در زمین کجاست که سفیرش این‌گونه عمل می‌کند، زن مردم را، ناموس شخص را بدون اینکه گناهی کرده باشد از خانه‌اش بیرون می‌کند.
خب مرتد بشود می‌گوید بله، زن مرتد شد باید از او جدا بشوی، او را بیرون بکنی. هیچ گناهی نکرده؛ نه زنا داده، نه خلاف کرده؛ پدرش خوشش نمی‌آید و به خاطر اعتبارش پیشِ پیغمبر می‌رود و پیغمبر هم حکم حکومتی می‌کند.
در اسلام از این دوست داشتن‌ها چقدر داریم که در شکل‌گیری سنّت و سیرهٔ نبوی دخیل بودند؟ چندتا از آیاتی که به تقاضا نازل شده سراغ دارید؟ خدا شده مفعول و متقاضی شده فاعل!

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا