چکیده ای از سی نسخه منتخب از کتاب دائره المعارف ظهور برای ارائه به جویندگان حقیقت
ترک معادلات تکراری

بررسی عدم تطابق نسخ دینی در رابطه با نوشیدن شرآب

ترک معادلات تکراری شماره 22

مداوا با شراب بلامانع است به خلاف آنچه که می‌گویند «شفا در حرام نیست»، آیا این تعارضات به مفهوم عدم حرمت نمی‌باشد؟

سه‌تا بحث است.
1- اولی آن می‌گوید که بخورید عصاره شراب را تا کِرم‌های بدنتان کشته شود. از قدیم الایام داخل بدن جانوران متحرکی به نام‌های مختلف بود که آدم را اذیّت می‌کرد. ببینید اینجا خَمر آمده، در قرآن خَمر حرام است «اِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالاَنْصَابُ وَالْاَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ» (آیه ۹۰ سوره مائده) جای دیگر هم می‌گوید «فَاجْتَنِبُوهُ»(آیه ۹۰ سوره مائده) اجتناب کنید. بعد اینجا توصیه می‌شود که در امر پزشکی مصرف بشود. خَلِّ خَمر؛ خَمر که مشخص است، خَمر همان که اشاره کردم در قرآن تحریمش آمده، خَلّ به معنای خالی، یعنی چیزی قاطی آن نباشد.
2- بحث دوم از امام صادق است «خَلُّ الْخَمْرِ یَقْتُلُ دَوَابَّ الْبَطْنِ» این هم مشابه با همان است که مصرف کردنِ مشروب خالی، حالا این مشروب خالی شاید صبح ناشتا باشد، با چیزی نخوردن باشد «یَقْتُلُ دَوَابَّ الْبَطْنِ» می‌کُشد جنبندگان شکم را؛ آنچه که در بطن انسان قرار دارد و تکان می‌خورد و باعث آزار و اذیّت می‌شود.
3- بحث سوم هم باز از امام صادق است می‌گوید: «عَلَیْکَ بِخَلِّ الْخَمْرٍ». هر سه‌تای آن خلِّ خمر است، «فَاغْمِسْ فِیهِ» مصرف کن آن را «فَاِنَّهُ لَا یَبْقَى فِی جَوْفِکَ دَابَّهٌ اِلَّا قَتَلَهَا» زیرا که در بدن تو، در داخل وجودت چیزی را باقی نمی‌گذارد مگر اینکه از بین می‌برد.
این اختلاف دیدگاه در مواضع دینی، نمودار این است که ثبات در اعتقادات توحیدی وجود ندارد یعنی وقتی‌که قرار و مدار به تقریری بر پایه‌ٔ یک چیزی باشد که این حلال است آن حرام است، این نشان می‌دهد که اتّصال محکم است. چطور زمینیان می‌گویند: «مرغ یک پا دارد»؟ زمینیان می‌گویند: سرم برود حرفم نمی‌رود»؟ بعد خدا با آن عظمتش می‌آید دو نوع تفسیر کند و بعد هم ما مجبور بشویم تحت عنوان مصالح و حِکَم یا ناسخ و منسوخ آن را ماستمالی کنیم بعد جواب عدم تطابق را انکار می‌دهد یعنی یک مقطعی ماله‌کشی به درد می‌خورد ولی وقتی‌که عقل‌ها کامل شد و معالم جامعیّت پیدا کرد دیگر اینگونه توجیهات اثر پیدا نمی‌کند و راه را به کمال نمی‌برد. در این تضادهاست که یک کاوشگر، یک محقق و یک مکتشف راه را پیدا می‌کند. وقتی‌که شما در جاده حرکت می‌کنید می‌بینید مسیرها مثل هم است، مجبور هستید دقت و احتیاط کنید ولی اگر فقط یک جاده، یک خطّ و یک راه بود همان راه را می‌روید. خوشبختانه در بین ادیان و مذاهب اختلاف در توجیهات هست برای همین برای ما یک فرصتی است، برای ما که بتوانیم حقّ را از باطل تشخیص بدهیم، آن مصداق معروف «دروغگو کم حافظه است» کمک می‌کند و اوهام و خطورات در طول هزاران سال معارض هم بوده، متضاد بوده، برای همین هم ادیان علیه همدیگر جبهه‌گیری کردند. اگر خدا یکی است درگیری ندارد. سال‌های متمادی بین اسلام و مسیحیّت جنگ بود، جنگ‌های عجیب که حدود لبنان و سوریه و ترکیه و اُردن، آنجا مرز مشترک اسلام و مسیحیّت بود که می‌جنگیدند، گاهی اینها در خطوط آنها جلو می‌رفتند و گاهی آنها می‌آمدند، یا همین مسئله‌ای که در فلسطین مطرح است. وقتی‌که خدا یکی باشد و خدا هم به تحقیق معرفی شده باشد، خدای خودمانی نباشد، خدای ساختار مقطعیِ یک زمان نباشد این خدای او را قبول ندارد و او خدای این را قبول ندارد، آن وقت این وسط خلقُ‌الله قربانی می‌شوند، مردم گمراه می‌شوند، یعنی همان بت‌پرستی است که تحوّل و تحویل پیدا می‌کند عصر به عصر، زمان به زمان و همان شکل اولیه را دارد منتهای مراتب با عناوین جدید!
منابع درس: کتاب عیون اخبارالرّضا جلد ۲ صفحه ۴۰ حدیث ۱۲۷ از امام رضا، از پدرانش، کتاب صحیفه الامام الرّضا صفحه ۲۴۰ حدیث ۱۴۵، کتاب طبّ‌ الاَئمّه لِابَنی بسطام ‌صفحه ۶۵، کتاب بحارالأنوار جلد ۶۶ صفحه ۳۰۵ حدیث ۲۳.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا