صدایی که خاموشی ندارد
صدایی که خاموشی ندارد #13
از مجموعه “سروده های تنهایی” بروجردی، کاشف توحید بدون مرز، از داخل زندان سال 89
صیحه زنم دم به دم، وای حقوق بشر
بند پر از ابتلا، هرچه بدیدم ضرر
ناله کنم صبح و شب ، وای حقوق بشر
درد به هر عضو من، کو که طبیبی به بر
قاضی جلاد را نیست ترحم به سر
اوین قفس شد به ما ، وای حقوق بشر
نگر که سلول را، ساس و شپش شد شرر
سردی بهمن زند، شیشه مرا بر کمر
حرف حسابی نزد، محکمه ام در اثر
حبس به اعمال سخت، وای حقوق بشر
عمر مرا بین که داد، محبس من بر هدر
داد زنم زیر مشت، وای حقوق بشر
حقّ مرا زیر پا، نهاده آن بی پدر
بی کس و یارم دگر، وای حقوق بشر
می زندم با لگد، نقش زمینم دمر
عرضه کنم حال خود، وای حقوق بشر
بروجردی، کاشف توحید بدون مرز