خطاب به افراد و نهادهای مدافع حقوق بشر، خبرنگاران و مبارزین راه عدالت و آزادی
همان گونه که در بیانیه های نمایندگان به اطلاع همگان رسانیده شد، عده ای از هواداران بروجردی در شهرهای زنجان، کرج و تهران بازداشت و برای اعتراف نویسی علیه خود و آقای بروجردی، تحت فشار و شکنجه قرار گرفتند.
پرونده ساخته شده حاصل از این اعتراف گیری های گسترده، قرار است برای تخریب و ممانعت از بروجردی و فعالیت هایش مورد بهره برداری قرار بگیرد. به نقل از یکی از مقامات آگاه از این پرونده، کیفرخواست ها و اتهامات و تبلیغات رژیم عبارت است:
1-خروج از دین
2-ثروت اندوزی
3-انحرافات جنسی و داشتن روابط غیراخلاقی با بانوانی که طیف وسیعی از طرفداران وی را تشکیل می دهند.
اگر این اتهامات بررسی شود، خروج از دین اتهامی نیست که بتوان فردی چون بروجردی را بر اساس آن مجازات کرد. زیرا تمام مطالبی که وی عنوان کرده یا نوشته است، همگی براساس اسناد و مدارک معتبر دینی گردآوری شده و هرگز ساخته و پرداخته ایشان نیست. پس اگر اتهامی هم وجود داشته باشد، متوجه رجال دینی است که چنین آموزه هایی را تحت عنوان قرآن و منابع دینی ارائه داده اند، نه بروجردی که به مطالعه و تحقیق این اسناد پرداخته و آنها را آنالیز و عدم تطابق در آنها را علنی و افشا ساخته است.
دومین اتهام در رابطه با مال اندوزی و ثروتمداری ایشان در واقع مضحکه ای بیش نیست. تمامی شاگردان و علاقه مندان به او از طبقه محروم جامعه و مستضعفین ایران می باشند. اگر بروجردی اموالی داشت خرج درمان و سلامت خود می کرد، که عقل و عرف هم آن را تایید می نماید. بروجردی اگر اهل مال اندوزی بود، راه و روش مبارزه را در پیش نمی گرفت یا این که در نیمه راه حبس و حصر با حکومت سازش می کرد و خود و خانواده و حتی نسل های بعدی خود را بی نیاز می نمود! تنها چیزی که برای او پس از دوران طولانی حبس و حصر باقی مانده است، عمر برباد رفته، اموال غارت و مصادره شده، درد و رنج و بیماری هایی که پول کافی برای مداوای آنها ندارد، خانواده از هم پاشیده همراه با اذیت و آزارهای بی پایانی است که او را رها نمی کند!
اتهام سوم که از همه نخ نماتر است، در پی بازداشت یا احضار تعدادی از بانوان هوادار آقای بروجردی و شکنجه و اعتراف گیری زوری از آنها همراه با تهدید بوده است که تلاش کرده اند تا بروجردی را به آن متهم کنند. اما جسم شکسته و بدن فرسوده و وضعیت جسمی اسفناک ناشی از یازده سال زندان بدون مرخصی و درمان و وکیل، پاسخ قاطع و نافذی بر آن می باشد. در حالی که ایشان همچنان تحت مراقبت های دائمی و کنترل امنیتی است.
همچنین لازم به ذکر می باشد که بروجردی تازه به میدان نیامده است و سابقه فعالیت های او به اوایل دهه هفتاد می رسد که در همان سالها بارها دستگیر و شکنجه شد و حتی تحمل حبس در زندان توحید را هم در پرونده مبارزاتی خود دارد. در این دوره سی ساله، که اکثرا بروجردی یا در زندان بوده و یا تحت مانیتورینگ وزارت اطلاعات زندگی کرده است، هرگاه کوچک ترین حرکتی می کرد، فورا مورد بازخواست و احضار قرار می گرفت. از سوی دیگر عملکرد و برخوردی که رژیم با بروجردی داشته است به خوبی نشان میدهد که علیرغم نداشتن هیچ نقطه ضعف و نکته تاریکی در زندگی این مرد آزاده، رژیم تمام تلاش ها را در تخریب شخصیت وی به کار برده است: از پخش فیلم جعلی اعترافات در برنامه 20:30 صدا و سیما، ساخت و پخش سریال های پرهزینه “به سوی ظهور” که بامحتوای بی اساس اتهام زنی های مکرر و نادرست به ایشان بوده است تا برسد به چاپ ویژه نامه های “کژدم” در جام جم و سایر روزنامه های دولتی، و رسانه های داخلی! بنابر این اگر رژیم در خلال اتهامات فوق، کوچک ترین سند و مدرکی از آقای بروجردی در دست داشت، تاکنون درنگ نکرده، بدون اتلاف دقیقه ای منتشر می ساخت، پس نیازی به اعتراف گیری زیر شکنجه نبود!
این دلایل مختصر نشان می دهد بروجردی در راهی که در پیش گرفته تا چه اندازه زیر فشار و خطرات دهشتناک است. در چنین وضعیت خطیری سکوت خبرنگاران، عدالت طلبان، مبارزان راه آزادی و مدافعان حقوق بشر، نوعی کمک و همیاری در راستای نابودی این انسان بزرگ خواهد بود.
لذا ما نمایندگان بروجردی، کاشف توحید بدون مرز، ضمن محکوم کردن این اقدامات شرم آور علیه این معلم آزاده، از تمامی وجدان های بیدار تقاضا داریم به هر وسیله ممکن اجازه ندهند که توطئه های حکومت دیکتاتوری بر علیه انسان های آزاد اندیش این مرز و بوم، اجرا گردد.
شمه ای از مهمترین مشکلات و عوارض ناشی از چهارده سال زندان و حصر
-سرطان معده
-مشکلات استخوانی و پوکی استخوان
-کمردرد و انحراف بیش از حد ستون فقرات که به گفته پزشک معالج، خطر قطع نخاع وجود دارد. طوری که راه رفتن، نشستن، حتی جابه جا شدن هنگام خواب هم برایشان درد آور و سخت است.
-کج شدن و تورم شدید زانوها پزشک معالج ایشان در سال 2017، توصیه به تعویض کشکک زانو کرده است که تاکنون مقدور نبوده است.
-لرزش دستها به حدی شدید است که همه چیز از دستشان می افتد حتی خوردن و نوشیدن برای ایشان مشکل است.
-کاهش شدید حافظه
-نابودی کامل دندانها
-اخیرا هم دچار سکته مغزی خفیف شده است و زبانشان سنگین شده و گاهی موقع تکلم دچار مشکل می شوند.
هیأت نمایندگان بروجردی
15مرداد 99