وقتیکه مردم از خوابِ غفلت برخاستند و پردههای ابهامی از برابر دیدگانشان کنار رفت به کشتار وسیع علماء میپردازند که در این وضعیّت اسفناک خوشا به حال بیشعوران!
ترک معادلات تکراری شماره 33
منبع: کتاب روضه الواعظین است جلد دوم.
از رسول الله است.
در موقعیّت جامعهشناسی، مردمشناسی، این پیشگوئی کاملاً قابل تأیید است.
یک روزی به مردم میرسد؛
ناس میگوید یعنی همهجوره؛
بیدین و مؤمن و مسلمان و مؤمنِ توبه کرده و مسلمان شناسنامهای و موحّدِ گذشته و همه چیز در آن هست،
ولی اینکه عامه مردم را میگوید،
شاید آن زمانی که این اتفاق میافتد همه یکدست مخالف دین شدهاند!
میکشند در آن زمان، مردم علماء را!
همانطوری که مردم دزدها را میکشند!
دقت کنید چرا پیغمبر علماء را به دزد تشبیه کرده؟
اینها خیلی حرف است، ها!
ببینید در این درس پیغمبر هیچگونه همدردی با علماء نکرده؛
آخ گناه داشتند و اینها که اذیّت کردند آدمهای نجسی هستند و این مردم واجبالقتل هستند و چرا به علماء حمله میکنند و..!
میگوید مردم در آن روز علماء را میکشند
همانطوری که دزدها را میکشند!
دزد از انسان یک چیزی میکَند میبَرد! برای همین آدم بهم میریزد تا سر حدِّ مرگ او را میزند؛
علماء چه را میدزدند؟
این پیشِ پا افتادهها را رها کن که مثلاً فرض کنید علماء یک مسندی دارند، اینها همه جزء است،
کلِّ اصلش این است که علماء واقعیّتها را پنهان کردند! لج مردم را در آوردند، اعصاب جامعه را خُرد کردند
تا جایی که مردم وحشی بشوند! آدمکشی کار وحوش است، درندگی کار جنگلنشین است.
ببین چه میکنند به نام دین که پیغمبرِ صاحب دین چه میگوید!
حالا ادامهاش خیلی بامزه است!
میگوید: ای کاش علماء، آن روز احمق بودند که کشته نمیشدند،
خودشان را به حماقت میزدند.
وقتیکه از آن روز اول علماء! به همه چیز تعلّق میگیرد دیگر؛
به کاتب این کتاب هم عالِم گفته میشود دیگر، سواد داشته،
پیغمبرِ اُمّیِ ظاهراً بیسواد که نمیتوانسته بنویسد میگفته این آقا مینوشته، از آنجا علماء شروع میشود بعدش آقایان درجه یک و دو و سه؛
اینها هم علماء حساب میشوند دیگر، خب علماء منظور این نیست که عمامه سرش باشد!
علماء کسی است که میداند آنچه را که بقیه نمیدانند،
آنها خودشان را دانشمند میدانستند که در رأس قرار گرفتند.