ما فرصت اندیشیدن نداریم، همه چیز در حال اتمام است. همه چیز در حال تخریب است.
تنها وقایع و حوادث و سوانح طبیعی نیست، بلکه فجایع انسانی هم هست. پس جامعهشناسان، روانشناسان، مردمشناسان و سیاسیون باید فعال شوند. هر لحظه ممکن است جنگ جهانی سوم آغاز شود و پس از آن دیگر چیزی باقی نخواهد ماند.
به قول گورباچف ) آخرین رئیس جماهیر شوروی( که گفت: جنگ جهانی سوم پایان عمر دنیاست. آنها سازمان ملل را اختراع و ایجاد کردند که مانع جنگها شوند، ولی باید پرسید در طول این هفتاد و اندی سال عمر بنای این سازمان، آمار جنگ ها چه بوده است؟ اکنون هم که قدرتهای جهانی آماده انهدام کامل زمین و اهل آن هستند، چه کاری از دست این سازمان بر می آید؟
منابع پژوهش ما صفحات تاریخ است، در آن مواردی که کتابهای آسمانی، انبیا، مذاهب، ادیان الهی و مخصوصا اسلام که ما منابع اسلامی زیاد در اختیار داریم، درباره هستی بخش سخن می گویند. ما آنچه را که تکراری بود و بشر را در کویر حیرت زمان گمراه میکرد و آنچه را که راه بشر را برای رسیدن به خدا دور میکرد، حذف کردیم و هر چیزی را که حواس انسان را به مبدأ وجود متمرکز میکند، جمع کردیم.
در بحث خدا هم نشان دادیم که متأسفانه اکنون برداشت از خدا در شرق و غرب، در خاورمیانه و کشورهای اسلامی یا مسیحی یا یهودی یا بین زرتشتی ها یک برداشت عامیانه شده است. یعنی خدا گویا به نیاز درجه چهار و پنج جامعه در کل کره زمین تبدیل شده و اولویت مردم با کار، مسکن، آزادی، استقلال، راحتی است و در آخر خدا! در حالی که خدای واقعی که ما به دنبال آن هستیم، تمام اینها را تأمین میکند، یعنی تمام این موارد اگر با وجدان، انصاف، هویت انسانی و مسالمت فیمابین انجام پذیرد، نام همه این ها میشود خدا، حالا هر کسی اسم آن را هرچه می خواهد بگذارد، انرژی مطلق میخواهد بگذارد؟
آنکه ما دنبال آن هستیم این است.