منبع:
کتاب اصول کافی جلد ۲ صفحه ۶۰۶ باب فضل القرآن حدیث ۱۰،
“درجات بهشت به اندازهٔ ارزش قرآن است.”
حالا معلوم شد که این قرآن در بهشت، میزان، موازین، محاکم، پل صراط و مواقیت کارآیی دارد!!! خب قرآن که در دنیا کارآیی نداشته، چطوری کارایی دارد؟!
– نماز را که گفت «تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ» که برای نمازخوان انجام نداد،
– «اُدْعُونِی» آن هم که «اَسْتَجِب» نداشت.
– «فَاِنِّی قَرِیبٌ اُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ» را هم که هیچ وقت خدایمان را بغلِ خودمان احساس نکردیم، همیشه دوردست بود، اینقدر دور که پیغمبر در سفر فضایی آن بالا بالا بالا بالاها رفت در آنجا او را دید، پس همهٔ ما باید برویم آنجا او را ببینیم دیگر، اینجا خبری نیست!
مثل مسئلهٔ عدل است، میگوید روز قیامت عدالت حاکم است،در کفهٔ ترازوی اعمال، عدالت به اندازهٔ مثقال حاکم است، خب در دنیا عدل مضحکه، لطیفه و جُک است، چطور در قیامت هست؟ آنقدر مسئله شُل و ول است که پیامبر گفت: ابراهیم خلیل گفت اَرِنی، همین جا نشانم بده تا باور کنم.
آخر یک چیزی بگویید که بگنجد!
طرف گنجشک را در دستش گرفته بود، گنجشک گفت: من را رها کن تا یک چیز خیلی مهّم به تو بگویم که از من بهتر است، رهایش کرد رفت روی شاخه نشست، گفت: بدبخت! در بدن من ده کیلو طلا بود من را رها کردی. طرف بر سر خودش زد. بعد گنجشک خندید گفت آخر من چقدر وزن و حجم دارم که ده کیلو طلا داشته باشم؟
حالا مسئله این است!
آدم یک چیزهایی میخواند که به همان عقلی که قرآن هشدار میدهد و توصیه میکند نمیخواند.