آیا وضع قوانین اجتماعی برای قشری از جامعه، صحّت مصحف (قرآن) را زیر سؤال نمیبرد؟
«عَنْ عَائِشَهَ» «اَنَّ اَزْوَاجَ النَّبِی کُنَّ یَخْرُجْنَ بِاللَّیْلِ» همسران پیغمبر شبها از خانه بیرون میرفتند.
«اِذَا تَبَرَّزْنَ اِلَی الْمَنَاصِعِ»، چون داخل خانه دستشویی نبود، مجبور بودند برای قضای حاجت به بیرون از منزل بروند.
«وَهُوَ صَعِیدٌ اَفْیَحُ»، یک جایی میرفتند دوردست بود، در دید بود.
«وَ کَانَ عُمَرُ ابْنُ الْخَطَّاب یَقُولَ لِرَّسُولِ الله اُحْجُبْ نِسَاءَکَ» عمربن خطاب به پیغمبر امر میکند!
«اُحْجُبْ نِسَاءَکَ» زنهایت را با حجاب کن ! از اینجا پیدا است که زنان پیغمبر حجاب نداشتهاند!
«فَلَمْ یَکُنْ رَسُولِ اللهِ یَفْعَلُ» ببین آنچه که به ما رسیده چیست، حقیقت وحی چیست!
«فَلَمْ یَکُنْ رَسُولِ اللهِ یَفْعَلُ» آنچه را که این آقا گفت؛ پیغمبر انجام نمیداد! حالا سوال این است که آیا حجاب را خدا گفته است؟ پیغمبر گفته است؟ یا حضرت آقای شماره دو رَضِیَ الله عنه؟
«فَخَرَجَتْ سَوْدَهُ بِنْتُ زَمْعَهَ زَوْجُ النَّبِی «لَیْلَهً مِنَ اللَّیَالِی عِشَاءً وَکَانَتْ اِمْرَاَهً طَوِیلَهً»، یک شبی یکی از زنهای پیغمبر به نام سوده برای قضای حاجت خارج شد. چون او زن قد بلندی بود، بدنش در تاریکی مشخص بود.
«فَنَادَاهَا عُمَرُ اَلَا قَدْ عَرَفْنَاکِ یَا سَوْدَهُ»! داد زد ای سوده!
«حِرْصاً عَلَى اَنْ یَنْزِلَ الْحِجَابُ» گفت: چرا حجاب نداری، چادر نداری، روسری نداری؟
«قَالَت عَائِشَهَ: فَاَنْزَلَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْحِجَابِ» بنده خدا دیگر مجبور شد، در رودربایستی گیر کرد دید که اگر آیه حجاب را نفرستد، این آقا با آن جذبهاش با پله برقی میآید و یک دوتا مشت هم به خدا میزند! «فَاَنْزَلَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْحِجَابِ»
منابع: کتاب_صحیح مسلم جلد ۲، صفحه ۱۳۳۳، کتاب_الادَب، باب ۳۵۰، حدیث ۱۴۳۴