دیانتی که بر پایه نصیحت استوار است، چگونه میتواند صاحب سلاح باشد و خشونت را ترویج نماید؟
ترک معادلات تکراری شماره 37
منابع: کتاب دعائم الاسلام جلد ۲ صفحه ۴۷ حدیث ۱۱۵، کتاب مستدرک الوسائل جلد ۱۳ صفحه ۳۲۷ حدیث ۱۵۴۹۴،
تو به یک نفر میگویی که نماز بخوان همین، به دردت میخورد، خواصش را بگو! دیگر به او پسگردنی نزن، بچه به هفت سال رسید در رختخواب لگد بزنی پرتش کنی، بلند شو نماز بخوان؛ این با نصیحت مغایر است.
اینجا که میگوید «اَلدِّینُ اَلنَّصِیحَهُ» دین نصیحت است، کلّی با دیانت جاری در هزاران سال فرق میکند، بعد پشتبند دینِ فشار، اجرائیّاتِ زورکی است، شرایعِ سنگین است، مناسکِ سخت است.
گناه کرده بگو نگو، بگو نکن،
عواقبش این است؛ در اخلاقیّات،
در اعتبارات، در اجتماعیّات، در روابط،
ارتباطات، نکن، توجیهاش کن!
– نه اینکه سنگسارش کنی،
– گردنش را بزنی،
– از کوه به پایین پرتش کنی،
– آتشش بزنی،
– دستش را قطع کنی.
دینِ سفارشی جا در دل دارد، مذهبِ زورکی جایش در شمشیر است، با شمشیر میآید با شمشیر هممقابله میکند.
پیغمبر با شمشیر آورد، شعارش چه بود؟ «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم»، نتیجهاش هم شمشیر بود، آن شمشیر دوباره به پیغمبر برگشت، چطوری؟ همین اطرافیان، همین نماز شبخوانها، قرآنخوانها و مصحفنویسها ریشه غدیر را زدند.
شمشیر که پیغمبر بلند کرد آمد به خانه فاطمه خورد و خانه فاطمه را آتش زد، به فرق علی خورد؛ زور است دیگر! چه کسی زده؟ آیا از اروپا، از هند و چین آمدند؟ نه! نمازخوانها، متدیّنین و مروّجین دین بودند.
در ایام گذشته، برای شما دیگر من چقدر سند نقل کردم که به دینخواهی، اهلبیت را میکشتند برای احقاق حقوق خدا، یاران خدا را قیمه قیمه میکردند.
این عکسالعمل همین است دیگر، وقتی که شمشیر را بلند کردی، خودت هم با آن شمشیر کشته میشوی، این قانون طبیعی جهان است؛
ای کشته که را کُشتی
تا کشته شوی زار
حالا تو به حقّ کُشتی، آن کسیکه تو را میکشد به ناحقّ میکشد؛ بالأخره کشته میشوی.
هیچ یک از رجال ظهوری قصد نداشتند که جامعه را استثمار کنند، همه آنها میخواستند هدایت کنند.
اصل موضوع همین است که آن کس که به راه خدا هدایت میشود باید با منطق باشد. منطق؛ نصیحت است. غیر از منطق، جسارت، خشونت، قساوت میشود بعد آخرش هم میشود خشت اولی که کج شد تا ثریّا میرود کج است.
الان هم اگر میبینی که گروههای تروریستی به نام اسلام مردم را میکشند، کمربند انفجاری میبندند و داخل جمعیّت میروند سر همین است؛ اینها تابع همان هستند، میگویند چون پیغمبر گفت: من شمشیر را بلند کردم «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم»؛ این امانت است که به ما رسیده، ما هم باید این بعثتِ کشتاری را ادامه بدهیم.