• از عُسر و حرج، خانهٔ ما ولوله دارد

    عمریست که گفتم سمع الله لکن به عوض، کر شده بالله چراغی را که یزدان برفروزد شیاطین کی توانند از خموشش، تا بسوزند از عُسر و حرج، خانهٔ ما ولوله دارد چون فقدِ فرج گشته و احوال نگر زلزله دارد ➖به یاد نیمی از مردم مملکت که یا ندارند نسخه بگیرند یا نسخه‌شان را نمی‌توانند دارو کنند: ما خُفته ز رنجیم که دار

    بیشتر بخوانید »
  • اوضاع وطن بین که چسان زار گرفته

    خفتگان عصر نابودی شدیم رشته‌های دور اسقاطی شدیم این همه آزارها از دین شده آب و برق و هم هوا نوبر شده چون عذابت آمده بر این بشر خوش نگشت بر حال ما خونین جگر مستدعی به آن باب اجابت کز این شررت جان و دلم گشته حرارت اوضاع وطن بین که چسان زار گرفته احوال خراب است که زنگار گرفته وصیت می‌کند این مضطر تو که

    بیشتر بخوانید »
  • کشور مضروب ما، صاحب فغان است امروز

    سردرد فراوان شده، ای شافی ناکافی گفتی که طبیبم، درمان نکنی وافی ➖این مربوط به قضیهٔ ده مرداد است که یک نفر وارد جنگل وحوش شده و از هر طرف او را مورد حمله قرار می‌دهند: تولد یافت در دارالبلایا انیس و مونست، در این قضایا میلاد حسین آمده در اوج جهنم تبریک، کجا جای نهد، پای متمّم متولد شد به این وادی که

    بیشتر بخوانید »
  • آب و برق است هوا می‌رود

    چه گویم، چه کردی به این خلق خود که نابود کردی همه صنع خود ➖این عریضهٔ خیلی‌ها است؛ آنهایی که بیکار، خانه‌نشین، بیمار و گرفتار هستند: آب و برق است هوا می‌رود که اقتصاد است فنا می‌رود ➖عریضهٔ بی پول‌ها، نصفی از این هشتاد و پنج میلیون ایرانی بی‌ پول هستند: پول ندارد که کند صرف خود کار ندارد که شود نان

    بیشتر بخوانید »
  • هر آنچه در بساط این خدا بود

    فصل حرارت شده، شعلهٔ نار است داغ نمود این خدا، این بشرش چون که به زار است اشکم رود ز دیده، که گشته‌ام به خشم تو نوحه کنم به این درت، که دائماً به دامِ تو هر آنچه در بساط این خدا بود پر از چرک و عفونت در قضا بود ➖مجموعه سوءالقضا غیر از شکنجه و عذاب چه دارد؟ خنده‌آور آمده این حاجتم چون بضاعت آمده در ع

    بیشتر بخوانید »
  • وای به حال عصری که زنده‌ها مرده کند

    وای به حال عصری که زنده‌ها مرده کند کجا شده وعده‌ها، امت مرحومه نگر ضجه کند ➖عریضه روستایی‌ها است، سفره‌های زیرزمینی پایین رفته چاه‌ها فرو رفتند و ریزش کردند: چاه فرو رفته و زمین به رانش تشنه به کام هوا، عطش به زایش مهلتی ده که نفس از قفست بر آید که چنان کوفته گشتم که هوا تیره و بر من بنگر زجر آید

    بیشتر بخوانید »
  • کشور ما رفته سوی آن کویر پر عناد

    در ممالک آمده باران زیاد کشور ما رفته سوی آن کویر پر عناد ➖عریضهٔ بسیاری از روستاییان کشور است: چاه، خالی شده از آب، خدایا چه کنم؟ سفره‌های عمق هر حُفره، غضب خورده، الها چه کنم؟ ➖رجمی که خدا می‌کند بر ایرانی جماعت: پیشانی من سنگ بخورد، رنگ به خون شد از قطرهٔ اشکم بنگر سبزه که له شد چون تروریست آمده

    بیشتر بخوانید »
  • حاجت دهد به موشک

    خفّت و خواری دهی بر خلق خود؟ بی‌ ثباتی می‌دهی بر عبد خود؟ از آسمان چه بارد؟ غیر از عذابِ اکبر آبش تهی که گشته، جایش به بمب اضرر از این خدا چه خواهی حاجت دهد به موشک خورشید که بر ما دهد او نور و انرژی شد باعث زحمت که دهد درد و مریضی رنگ و لعابِ این خلق، خونین شده ز هر نص ➖«نص» یعنی محکماتی که خدا مسئ

    بیشتر بخوانید »
  • به کربلا سفر نکن، تشنه لبان میهنت به نینوا نشسته‌اند

    به کربلا سفر نکن، تشنه لبان میهنت به نینوا نشسته‌اند آینهٔ خدای ما شمر و یزید آمده، در بدی قضای ما حور به نار گشته‌اند از سوز دل هموطنم کوه خراب است از مزرعه و آدم عطشان بنگر غصه عیان است گرما زده بر اعصاب، احوال به نار است نفرین شده این مردم، اخلاق ستیز است در کرب و بلا آب نبود خون به جگر شد تهران

    بیشتر بخوانید »
  • محدث کبیر اهل سنّت و جماعت چه می‌گوید؟

    در این بخش، می‌توانید گزیده‌ای از تدریس‌های روزانه بروجردی، کاشف توحید بدون مرز، را مطالعه کرده و فایل صوتی آن را بشنوید. ایشان بیش از چهار دهه در جهت ارتقای آگاهی و زدودن خرافات از جامعه به‌طور مستمر تلاش کرده‌اند و حتی در دوران زندان و حصر خانگی نیز از تحقیق، مطالعه و تدریس بازنمانده‌اند. متن فایل

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا