رسالات خشونت بار، کجا میتواند نصیحت کننده باشد؟
از فایل صوتی شماره ۷۱۷۰ بخش اول ۱۴۰۴/۰۹/۱۸

در این بخش، میتوانید گزیدهای از تدریسهای روزانه بروجردی، کاشف توحید بدون مرز، را مطالعه کرده و فایل صوتی آن را بشنوید. ایشان بیش از چهار دهه در جهت ارتقای آگاهی و زدودن خرافات از جامعه بهطور مستمر تلاش کردهاند و حتی در دوران زندان و حصر خانگی نیز از تحقیق، مطالعه و تدریس بازنماندهاند.
متن فایل صوتی:
سوره اعراف آیه ۶۲ است.
پیامبر به مردم میگوید: «اُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ اَنْصَحُ لَكُمْ وَ اَعْلَمُ مِنَ اللهِ ما لا تَعْلَمُونَ» پیامآور ابلاغ میکند دستورالعملها و مناسک و شرایع خدایش را. «رَبِّي» این ربی کیست؟ تربیت کنندهٔ من. چه کسی او را تربیت کرده است؟ آن کسی که گفته مردم را با خشونت وارد دین کن؛ «بُعِثْتُ اَنْ اُقَاتِلَکُم»! رسالتهای خدای پیامبران بر چه مبنایی است؟ به دین نگاه کنید، آیا رسالات خدا «لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ﴿۲۵ حدید﴾» است؟
میگوید ما دستورالعملمان توجه دادن خلق به وظایفشان بر اساس متون علمی و براهین عقلی است، همانطور که قدم به قدم، دین میگوید: عقل برتر از وحی است، هرچه عقل میگوید وحی میگوید. تمامِ بالا پایین شدنها، بیا بروها، داد و ستدها و گفتگوها بر پایهٔ چیست؟ «لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ﴿۲۵ حدید﴾» اقامه کند بر مردم قسط را. قسط، چیست؟ عدل. آیا این خدای ادیان و مذاهب عادل است؟ هزار و یک ایراد و اشکال بر این خدای تحمیل شده بر مردم وارد است، از سر تا پای این خدا ظلم است. آیا ظالم میتواند عادل باشد؟ باز همان مثال کوسه و ریش پهن!
آیا عادل به مردم دروغ میگوید؟ آیا این دروغِ بزرگ نیست که میگوید «اُدْعُونی اَسْتَجْب لَکُم ﴿۶۰ غافر﴾»؟ آیا عادل خلاف وعده میکند؟ این «يا اَيُّهَا النَّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَى اللهِ وَ اللهُ هُوَ الْغَنِيُّ ﴿۱۵ فاطر﴾» وعده نیست؟ آیا عادل چک بی محل میکشد که تو هر روز بزنی در عابر بانک حیاتت و برگردد، میگوید بی محل است، در حساب پول نیست؟ آیا «وَ اَنْكِحُوا الْاَيَامَىٰ ﴿۳۲ نور﴾» نیست، ازدواج کنید من به شما پول میدهم؟
یکی از مسئولین یک حرف جدید زده که خیلی خوب است، میگوید: در زمان قدیم که مردم پول هم نداشتند، امکانات هم نداشتند، ازدواج میکردند بچه میآوردند، الان چرا نیست؟ میگوید الان نه، اینطوری نیست. میدانی برای چه؟ برای اینکه الان دیگر اعتقاد نیست، مشت خدا برای مردم باز شده است. مردم یک دفعه گول میخورند، هزار دفعه گول میخورند، پدران گول خوردند، مادران گول خوردند، تمام نسلها فریب خوردند، دیگر باور نمیکنند. از اول تا آخر قرآن وعدههای نافرجام است.
«وَ اِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَاِنِّی قَرِیبٌ اُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ اِذا دَعانِ ﴿۱۸۶ بقره﴾» ای ملت گمان نکنید در برابر حوادث تند و تلخ و تیز سرنوشت تنها هستید من هستم. تو چه کسی هستی؟ الله، هر وقت من را صدا بزنی جواب تو را میدهم. دیگر از دعا کردن مردم گذشته، تمام موجودات، یعنی هر چیزی که وجود دارد، امروز در غیبت استمداد میطلبند و التماس میکنند.
الان تشنگان خسته شدند داد میزنند، الان خود سدهای خالی داد میزنند. الان ریهٔ مردم به هوای سمی عادت کرده، دیگر حرفی ندارند بزنند، خود سقف زمین که فضا است دارد فریاد میزند که خدایی وجود ندارد.
دیگر گاو و گوساله ساکت شدند و حرف نمیزنند، فیلمش را برای من آوردند دیدهام که در این دامداریهای بزرگ، طفلکیها حرف نمیزنند ولی از دهانشان یک چیزهایی دارد به زمین میریزد، یک ذره که میگذرد قادر نیستند بایستند به زمین میافتند، یک ذره که میگذرد جانشان درمیآید. چرا گاو و گوساله داد نمیزند؟ برای اینکه هرچه ناله کرده جواب نشنیده. این خدا جواب مردم را نمیدهد که اشرف مخلوقات هستند، آن وقت جواب گاو و گوساله را بدهد؟
«لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ ﴿۲۵ حدید﴾»، میزان، چیست؟ ثبت و سند.
➖«سند» همین چیزهایی که میگوید، تمام اسناد و مدارک دینی و وعدهها.
➖«ثبت» کدام است؟ ثبت، همان میزان است، یعنی اگر قبلاً دین میگفت خدا لحظه به لحظه تو را امتحان میکند، الان توی مخلوق بر طبق آن میزان داری خالقت را امتحان میکنی، میزان یعنی ترازو. هرچه از او خواستی نداد، هرچه از او نخواستی داد. کلام امیرالمومنین را دقت کن: «عَرَفْتُ اللهَ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ و نَقْضِ الْهِمَم» من خواستم نداد. من چه میخواهم؟ چیز زیادی نمیخواهم، فاکتورت را بیا عمل کن، این پروژهای که به نام انسان آوردی بیا ثابت کن دیگر، مگر تو مالک نیستی، صاحب نیستی، خالق نیستی؟ بیا به این مخلوق و مصنوعت نگاه کن، چه ساختی؟
گاهی وقتها قرآن به محقق کمک میکند و پرده را برای او کنار میزند. «خُلِقَ الْاِنْسَانُ ضَعِيفاً ﴿٢٨ نساء﴾» این را بگذار اینجا کفه ترازو، میزان یعنی همین. آن طرف ترازو چه میگذاری؟ «لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسَانَ فِي اَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ﴿۴ تین﴾» این سازهٔ من که اسمش بشر است به بهترین وجهی خلق شده است. «بهترین وجه» این طرف است و «خُلِقَ الْاِنْسَانُ ضَعِيفاً ﴿٢٨ نساء﴾» آن طرف است. باز شد کوسه و ریش پهن!
➖اگر ضعیف است، «لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسَانَ فِي اَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ﴿۴ تین﴾» چه میگوید؟
➖اگر احسن تقویم است، ضعیف چه میگوید؟
دین که آبرو ندارد!
«ابلاغ کردم رسالت ربم». رب، کیست؟ معلوم نیست.
«وَ اَنْصَحُ لَكُمْ». ناصح داریم، انصح داریم، «اَنْصَحُ» مشدد ناصح است.
➖«ناصح» یعنی نصیحت میکنم.
➖«انصح» یعنی سنگ تمام میگذارم در نصیحت.
در این نصیحتی که خودت فهمیدی، دین پشت پرده ندارد، هرچه بوده بیرون ریخته. طبق راهنمای دین، همه نام و نشان الله را میدانند.
آیا دین نصیحت میکند؟ چند جای دیگر هم داشتیم و قبلاً برای شما سند آورده بودم و در دایرةالمعارف هست که دین یعنی نصیحت ببین، ابلاغ میکند، یعنی پیام میدهد، یعنی جار میزند.
۱- ابلاغ میکند.
۲- «رِسالاتِ رَبِّي».
۳- «اَنْصَحُ».
۴- «وَ اَعْلَمُ مِنَ اللهِ ما لا تَعْلَمُونَ»، چیزی میدانم که شما نمیدانید.
معرفی خدای زمین است:
➖ابلاغش؛ ننگین،
➖رسالتش؛ ذلتبار،
➖نصیحتش؛ دروغین،
➖دانستنیهایش؛ روشن.
«وَ اَعْلَمُ مِنَ اللهِ ما لا تَعْلَمُونَ» ما از خدا چه چیزی نمیدانیم؟ ما همه چیز را میدانیم دیگر، خدا برای ما عریان شده است. آیا از خدای زمین چیزی پوشیده است؟ نه، همه را دین باز کرده و پرده را کنار زده که چشم دارد، گوش دارد، پا دارد، زبان دارد، احساس دارد، اعصاب دارد، آرزو دارد، خوشحال میشود، بدحال میشود، محتاج است. «هَلْ مِنْ تَائِبٍ یَتُوبُ» احتیاجش است، میخواهد رأی جمع کند، میداند مرتب ریزش هست، آبرو که ندارد، دستش رو شده و مدام هم هر روز میآید میگوید: «تُوبُوا اِلَى اللهِ ﴿۳۱ نور﴾» یعنی قهر نکن بیا، بیا یک کلاه دیگر سرت بگذارم!
«وَ اَنْصَحُ لَكُمْ وَ اَعْلَمُ مِنَ اللهِ ما لا تَعْلَمُونَ» انبیاء چه میدانستند که مردم نمیدانند؟
انبیاء میدانستند که پشت پرده هیچ چیزی نیست، الان هم ملت ایران فهمیدهاند که پشت پردهٔ دین هیچ چیزی نیست.
این متن قرآن است: «حَتَّی اِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا اَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا ﴿۱۱۰ یوسف﴾» انبیاء به این حد رسیدند؛ از خدای خودشان مأیوس شدند و فهمیدند همه چیز دروغ است. ملت ایران چه؟ ملت ایران هم با قطع آب، با وارد کردن هوای آلوده، با نبود غذا، با وفور بیماریها فهمیدند خدایی نیست.
وقتی که معصومین میگویند: «اَلنَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا» فهمیدند دیگر مردم زیر بار این خدا نمیروند، آن روز نرفتند وای به حال امروز! آن روزی که مردم عقلشان کامل نبود زیر بار نرفتند. «اِرتَدَّ النَّاس» تا پیغمبر را دفن کردند مردم یک نفس راحت کشیدند و برگشتند «عَلَىٰ اَعْقَابِهِمْ» به عقب رفتند. عقب، چه بود؟ یهودی بود، مسیحی بود، زرتشتی بود، بتپرست بود، به حالت قبل برگشتند! این اسناد دینی است دیگر، ما اینها را که از تورات و انجیل و زبور نیاوردیم.
ادیان میخواهند راجع به خدایشان به مردم چه بگویند؟ هرچه میخواستند بگویند، گفتهاند و مردم هم در ترازوی لحظه به لحظهٔ جام جهاننمای تاریخ آزمودند.