سیمای مردم (اشعار)

همه هست آرزویم که روم ز این جهنم

21-05-1404

جان‌ها به لب آوردی، ای عنصر ایذایی
دلها تو جفا دادی، ای آتشِ پرسوزی

قطعِ امیدم شده از خدای غیبت
چو ناامیدی شده بساط ذلت

روشها همه، سرنگونی دهد
به غصه، شرابی که شومی‌ دهد

ناله کن ای دل به عذاب خدا
گریه کن ای دیده به خشم ورا

هلهله کردم به زیر فضا
زلزله آمد به ظلم قضا

رحم کن ای راحمِ خلق کبیر
زجر کشیدن شده عادت به زیر

اسکلتِ این بشر، نشانه ضعف او
شکسته شد این کمر ز این همه زجر او

این گرهِ زده شده به زندگی، وا نمی‌شه
مردهٔ روی زمین، ابد که زنده نمی‌شه

این کوزهٔ ما پر ز عسل بود
از بس که زدی، مهبط شر بود

➖این آرزوی کل ملت ایران است:

همه هست آرزویم که روم ز این جهنم
چه شود مرا رهایی ز چنین بلای حجمم

ختم کن این غائله، رفع نما ضایعه
دود شده قابله، رها شده راحله

مستانه بزن داد که ما را صله دادی
با عُسر و حرج، گیر شدم، ضجّه بدادی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا