محدث کبیر اهل سنّت و جماعت چه می‌گوید؟

در این بخش، می‌توانید گزیده‌ای از تدریس‌های روزانه بروجردی، کاشف توحید بدون مرز، را مطالعه کرده و فایل صوتی آن را بشنوید. ایشان بیش از چهار دهه در جهت ارتقای آگاهی و زدودن خرافات از جامعه به‌طور مستمر تلاش کرده‌اند و حتی در دوران زندان و حصر خانگی نیز از تحقیق، مطالعه و تدریس بازنمانده‌اند.

متن فایل صوتی:

– «.. اَبُو رَافِعٍ، قَالَ: سَمِعْتُ اَبَا هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ، يَقُولُ: «حَفِظْتُ مِنْ حَدِيثِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ اَحَادِيثَ مَا حَدَّثْتُكُمْ بِهَا، وَ لَوْ حَدَّثْتُكُمْ بِحَدِيثٍ مِنْهَا لَرَجَمْتُمُونِي بِالْاَحْجَارِ».

📚 کتاب المستدرک علی الصحیحین از حاکم نیشابوری حدیث ۶۱۶۲، از ابوهریره مقام معظم حدیث و روایت اهل سنّت و جماعت است.

می‌گوید: «حَفِظْتُ مِنْ حَدِيثِ رَسُولِ اللهِ اَحَادِيثَ مَا حَدَّثْتُكُمْ بِهَا، وَ لَوْ حَدَّثْتُكُمْ بِحَدِيثٍ مِنْهَا لَرَجَمْتُمُونِي بِالْاَحْجَارِ». خیلی شنیدنی است! ابوهریره ‌می‌گوید: «من از رسول خدا احادیثی شنیدم که برای شما نقل نمی‌کنم (غیر از آن شصت هزار تا حدیث که نقل کرده) زیرا اگر حدیثی را برای شما نقل کنم مرا با سنگ خواهید زد».

تاریخ سوال می‌کند، می‌گوید: ابوهریره از پیغمبر چه دیده و چه شنیده که اگر بگوید، مردم روی تعصب به پیغمبر او را می‌زنند؟!
ببینید ابوهریره یک چند سالی نوکر پیغمبر بود حتی تا درب مستراح می‌رفت که پیغمبر تنها نرود، بعد هم که به او اعتراض کردند و گفتند تو چرا اینقدر حدیث گفتی، ما اینقدر نگفتیم! یادتان هست، همه اینها را خوانده‌ام و در دایرةالمعارف هست؟ گفت که شما به دنبال کار و کاسبی رفتید، من بیکار و علاف بودم، پیغمبر را رها نمی‌کردم، هرجا می‌رفت با او می‌رفتم.

آیا از پیغمبر چیزهایی دیده بود که می‌ترسید بگوید؟ بله؟ چیزهایی از پیغمبر شنیده بود که می‌ترسید بگوید؟ یقیناً، هم دیدن داشته و هم شنیدن!
یک چیزی به شما بگویم؟ آنچه را که دیده بود و شنیده بود اگر نقل می‌کرد معلوم می‌شد که این آقا پیغمبر نیست! بیش از این نمی‌توانم باز کنم. یعنی آیا شما از این کلام غیر از این استنباط می‌کنید؛ «احادیثی را شنیدم که برای شما نقل نمی‌کنم زیرا اگر حدیثی را برای شما نقل کنم مرا با سنگ خواهید زد»؟ بله؟

آیا نمی‌خواهد بگوید که این پیغمبر الهامات درونی‌اش بوده، نه جبرائیلی در کار بوده و نه وحی‌ای در کار بوده، نمی‌خواهد این را بگوید؟ پس چه می‌خواهد بگوید؟ خلاف اخلاق پیغمبر را می‌خواهد بگوید؟ اصلش بعثت است، راجع به مبعث می‌خواسته بگوید. ای کاش می‌گفت! نگفت و جفا کرد بر بشریت، باید می‌گفت! اگر نگفت هم، مردم خودشان می‌فهمند، امروز روز اوج عقلانیت است و همه متوجه می‌شوند، مثل هزار و چهارصد و چهل و چهار سال قبل نیست که بگوید «اَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ (۳ بقره)» من می‌گویم ماست سیاه است، بگو چشم! اگر نگویی چشم، به جهنم می‌روی! جهنم ببین هولناک است، عقرب‌هایش به اندازه کوه است!