ای هوار از قلدری چون این خدا
جان مردم را گرفته بمب و موشک در فضا
گریبان مردم گرفتی چرا؟
به آجر زدی محرمان را چرا؟
صدای گریهٔ ملت، فغان دهد تاریخ
که این بساط ستم، دوزخی شده از میخ
نزن بر سر ناتوان، بمب خود
که از لطف تو موشکم شد به مُد
هزاران هزار آمده مسلخت
چه جرمی نموده وطن در رهت
خدمت خلق جفا دیده چه کس باید کرد؟
گور جمعی شده میهن ز تکاثر چه اسف باید کرد
ما را چه گناهی شد آمد چو به ما موشک
بمب است نثار ما، تخریب همه بی شک
در مزرعهٔ ایران جز خار نمیروید
بلوا که شده کشور، رحمت که نمیزاید
از تعارف کم کن و بر عزت افزا
که ما را ناید از تو جز بلایا
➖انشائات ادیان و مذاهب تعارف است بر خدا، تمام اسماءایذایی در این آزمونی که کشور میدهد کذب محض است.
➖ایران شده صفحهٔ نگارش عملکرد این خدا در تاریخ، از آن روزی که خودمان را شناختیم از این خدا بد دیدیم.
ایران تو نما خلاص از دوزخ خود
میهن زدهای به چوب یغمایی خود
ای همه آزار ز این جبر تو
قصد عزا شد ز بر زور تو