
خدا گر ز حکمت ببندد دری به زحمت زند قفل محکمتری
از فایل صوتی شماره 6979 بخش 4 تاریخ 28-11-1403
این سند، بخشی از فایل تدریسی روزانه بروجردی، کاشف توحید بدون مرز به شاگردانش می باشد که بیش از یکدهه در هر شریطی اعم از زندان و حصر در منزل ادامه داشته است.
متن فایل صوتی:
– «مَا سَدَّ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى مُؤْمِنٍ بَابَ رِزْقٍ اِلَّا فَتَحَ اللهُ لَهُ مَا هُوَ خَيْرٌ مِنْهُ».
کتاب مَن لا یحضرالفقیه جلد ۳ صفحه ۱۶۶، از امام صادق است.
خدا گر ز حکمت ببندد دری
به زحمت زند قفل محکمتری
این خلاف آن چیزی است که شاعر گفته:
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری
ولی مردم عملاً چنین چیزی را که نمیبینند.
«مَا سَدَّ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى مُؤْمِنٍ بَابَ رِزْقٍ اِلَّا فَتَحَ اللهُ لَهُ مَا هُوَ خَيْرٌ مِنْهُ» خداوند سبحان بر هیچ مؤمنی دری از روزی را نبست مگر آنکه بهتر از آن را گشود. بعد مترجم زیر این روایت همین شعری که گفتم را آورده:
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری
آیا الان مردم همینطور هستند؟ درب روزی مردم که بسته میشود، آیا جای دیگر درب روزی برایشان باز میشود؟
مسئلهٔ مهم را توجه کن؛ «مَا سَدَّ اللهُ عَلَى مُؤْمِنٍ بَابَ رِزْقٍ» وقتی خدا سد میکند درب روزی را! عجب، پس خدا روزیها را میبندد! ببین امام صادق چقدر خوب است به تو ارفاق میکند و درب را باز میکند که تو یک چیزی بفهمی! آیا خدای رحمان، رحیم، رئوف، کریم، ودود، شفیق و حبیب درب روزی را برای رفیقش برای مخلوقش برای برگزیدهاش میبندد؟
امام صادق اینجا یک افشاگری کرده؛ «مَا سَدَّ اللهُ عَلَى مُؤْمِنٍ بَابَ رِزْقٍ اِلَّا فَتَحَ اللهُ لَهُ مَا هُوَ خَيْرٌ مِنْهُ».پس معلوم شد که روزی مردم را خدا بسته است. آی مردم، امام صادق میگوید «درب روزی شما را خدا بسته»، بیخودی اعتراض به کسی نکنید. ببینم مگر خدای ادیان و مذاهب بیکار است؟ ببین فرق بین خدای دستساز و خدای واقعی چیست؟! خدای واقعی کیست؟ آن که هستی را اداره میکند. هستی چیست؟ مجموعهٔ موجود در جهان یا در دنیا که یک ذرهٔ ناپیدایش کرهٔ زمین است، حالا اهلش دیگر هیچی!
مشکل ما سر خدای زمین است یادتان باشد، ما اصلاً مشکل با هیچ کس نداریم! اگر هم با متشرع بحث میکنی میگوید «این گاهی ائمه را بالا میبرد و گاهی پایین میآورد»، او یک درس را دیده، ده تا درس را دیده، به او بگو اگر عادل هستی، اگر با وجدان هستی، اگر عاقل هستی بیا لااقل نصف از این دایرةالمعارف را که ده هزار سند در آن از خود این دین جاسازی شده را ببین و بعد قضاوت کن! ما چه موقع ائمه را پایین آوردیم؟ درس اخیر بود که همهٔ آنها اعتراف کردند ما شر هستیم ! آیا این را من پایین آوردم یا خودشان میگویند؟
به من میگویی این را نخوانم؟ چرا نخوانم؟ مثل تو به دنبال آن خط اکثریت بروم؟
➖پس نهفتههای ائمه چه میشود؟
➖پس این مثلث چه میشود که مباحث ما «صعب مستصعب است، خشن است و مشمئز است»؟
➖پس این چه میشود که فرمود «ما اسرار را پنهان کردیم و رو نکردیم»؟
متشرع چه دارد بگوید؟ ما هیچ وقت به ائمه اهانت نکردیم، وقتی خود ائمه میگویند، معصومین میگویند، چند تا بحث بود در یک کلاس در یک فقره مباحثه، پیغمبر گفت، امیرالمومنین گفت، فاطمه زهرا گفت، چند تا از ائمه گفتند که ما شر هستیم، نفْس ما شر است، به تو پناه میبریم ! مگر ائمه یا معصومین با ما شوخی دارند؟
آنها معلمین ما هستند، کج راه بروند ما کج راه میرویم، ما دنبال آنها هستیم، کج بگویند، ما کج میگوییم. میگوید «نه، این شکسته نفْسی کرده»، اِ، بحث اعتقادات توحیدی است شکسته نفْسی چیست؟! چطور آن موقعی که امیرالمؤمنین میگوید «من خدا هستم» زیر بارش نمیروی؟ پس این علی اللهایها تقصیری ندارند بیچارهها که میگویند علی خداست! داستان این است. میدانی مشکل سر چیست؟ سر اینکه ما پنهانیها را علنی میکنیم که خود معصومین علنی نکردند! میفهمی چه میگویم؟!
بگذار بی پرده بگویم، من در زمینهٔ اعتقادات پنهان توحیدی شجاعتی داشتم که اهل بیت نداشتند، برای همین گفتند و کنار گذاشتند.
یک پله بیایم پایینتر؟ ائمه، اهل بیت شجاعت داشتند گفتند، ولی متشرعین و متدینین شجاعت نداشتند اعلام کنند. مگر اینها اقوال معصومین نیست؟ چرا اعلام نمیکنید؟ فقط یک جواب هست. آن چیست؟ دستشان در جیب الله است، اگر اینها را بگویند، دکانشان تخته میشود ولی من میگویم، چون من نه دکان دارم، نه بازار دارم و نه مغازه دارم، هیچ چیزی ندارم، خودم هستم با یک ساک، با همان ساک به زندان رفتم و با همان ساک هم از زندان برگشتم، هیچ چیزی هم ندارم و نمیخواهم هم داشته باشم، خانهنشین هم هستم، هر کس هم میخواهد چیزی به من بدهد رد میکنم و میگویم اگر به فقرا میخواهی بدهی بده اگرنه به من میخواهی بدهی، نه برو، تو خودت محتاج و مستحق هستی، برو خرج خودت بکن!
سربدار هم هستم، میدانم این بحثها سر آدم را به دار میدهد، میدانم! عالماً، عامداً، آگاهانه میگویم، من مثل عیسی مسیح هستم دارِ خودم را حمل میکنم، اینها را میگویم، چون لازمهٔ بشریت است، چون امروز عقل بشر به تکامل رسیده، من باید آنچه را که اجدادم پنهان کردند علنیاش کنم، آنچه را که متشرعین و متدینین پنهان کردند چون خلاف مصلحت خودشان بود من علنی میکنم، از خودم هم هیچ چیزی نمیگویم، هر کس هم میگوید بروجردی بالا میبرد پایین میآورد، با این اسناد و مدارک بر دهانش بزن! هرچه اهل بیت گفتند من میگویم، کوچک شده خودشان گفتند، بزرگ شده خودشان گفتند!