الغوث که این بمب، مر
ای هوار از قلدری چون
آبرو میرود از دین،
فصل کشتار است هیهات
صبح و عصرم در فلج آم
میوه خراب است ز بی
هرچه بدبختی تو داری
چون قتال آمد بشر را
در این بخش، میتوانی