سردرد فراوان شده، ای شافی ناکافی
گفتی که طبیبم، درمان نکنی وافی
➖این مربوط به قضیهٔ ده مرداد است که یک نفر وارد جنگل وحوش شده و از هر طرف او را مورد حمله قرار می‌دهند:
تولد یافت در دارالبلایا
انیس و مونست، در این قضایا
میلاد حسین آمده در اوج جهنم
تبریک، کجا جای نهد، پای متمّم
متولد شد به این وادی که آبش خشک گردید
و نانش آجر و اکسیژنش همچون سیانور هوا گردید
متولد آمده یا رب به غیبت
طنین الفرار است این عزیمت
➖عریضهٔ صدها کشاورز و باغدار و گله‌دار است:
عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز
کشاورز و باغبان، صاحب عزاست امروز
بلا بلاست امروز، روز بلاست امروز
این ملت بینوا صاحب بلاست امروز
فغان فغان است امروز، روز فغان است امروز
کشور مضروب ما، صاحب فغان است امروز
نماز باران بخوان ای متشرع
ریسک کن و دین خود، فنا بده ای متسرّع
افتاده به گرداب بلا کشتی ایران
از قحط ضرورت بنگر نالهٔ مستان