وادار کردن مردم به کارهای دشوار و ناممکن، در شأن خدا نیست.
از فایل صوتی شماره ۷۱۰۷ بخش سوم ۱۱-۶-۱۴۰۴
در این بخش، میتوانید گزیدهای از تدریسهای روزانه بروجردی، کاشف توحید بدون مرز، را مطالعه کرده و فایل صوتی آن را بشنوید. ایشان بیش از چهار دهه در جهت ارتقای آگاهی و زدودن خرافات از جامعه بهطور مستمر تلاش کردهاند و حتی در دوران زندان و حصر خانگی نیز از تحقیق، مطالعه و تدریس بازنماندهاند.
متن فایل صوتی:
وادار کردن مردم به کارهای دشوار و ناممکن، در شأن خدا نیست.
کتاب اصول کافی جلد ۱ بابُ اَلتَّوْحِيدِ حدیث ١۴، از امام صادق است.
«قَالَ: اللهُ اَكْرَمُ مِنْ اَنْ يُكَلِّفَ اَلنَّاسَ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ اللهُ اَعَزُّ مِنْ اَنْ يَكُونَ فِي سُلْطَانِهِ مَا لَا يُرِيدُ» خدا گرامیتر از آن است که مردم را به کاری وادار کند که در توان آنها نیست. در این بحثها چه آبرویی از دین دارد میرود! الان جلوی آب را گرفتی شیرهای آب را بستی بعد به مردم میگویی آب دربیاورید دیگر! گاهی بعضی از شهرها مثل تهران هزار متر کندهاند تا به آب گسترده رسیدند، خیلی است!
«خدا مردم را به کاری وادار نمیکند که توان آنها در آن نیست». الان این بدبختی که این ملت گرفتار هستند، توان دارند؟ این روزیهای بسته شده، این زندگیهای به آتش کشیده شده، این روابط خراب شده، این بدنهای بیمار، این فقر و فلاکت، این معتادان الکل و مواد مخدر، این طلاقها، این درگیریها، این ناامنیها، اینها را چه کسی فرمان داده است؟ مگر الان نداشتیم که گفت «هر چیزی را که بد است او فرمان داده»؟ همین الان خواندیم! آیا اینهایی که گفتم بد نیست؟ خوب است؟
«خدا مردم را به کاری وادار نمیکند که توان آنها نیست»، یعنی الان توان مردم هست این بار عظیم بدبختیها و بیچارگیها را بکشند؟ از زور فشار سکته کنند؟ خودکشی کنند؟ انواع و اقسام سرطانها را بگیرند؟ درگیر بشوند؟ آدم بکشند؟ به زندان بروند؟
این قبرستانی که پر شده از زیر سی سالهها، این بیمارستانهایی که پر شده از مردم مختلف، مردمی که ندارند، نیمه و نصفه جمع و جور میکند و میگوید این مریضم را مرخص کن برود، ندارم بدهم! بعضی از عریضهها از بیمارستانها آمده، میگوید وقتی صورتحساب را میبینند مریض را رها میکنند میروند. ندارند، آقا ندارند! بعد خدا مردم را وادار نمیکند به نداری؟ تحملِ «اَلْفَقْر وَالقَبْر مُتَدَاوِلان»، فقر و قبر یکی است؟! یعنی مردم دارند به وسیلهٔ قضا و قدر الهی در سختیها زنده زنده دفن میشوند!
«و خدا نیرومندتر از آن است که در قلمرو او چیزی باشد و آن را اراده نکرده باشد». در قلمرو او همه چیز هست ولی اراده نکرده. چه نکرده؟ آب در قلمرو او هست ولی بر روی این ملت ایران بسته، هوای آلوده؛ هوای سالم در قلمرو او هست ولی هوا را آلوده کرده، غذا خراب است، میوه خراب است، مزارع سوخته، دهقان بر سرش میزند، باغبان بیل را بر سرش میکوبد از دست این خدا! چقدر عریضه میآید، میگویند ما بدهکاری زیادی داریم و امیدمان فقط به این برداشت محصول است، محصول را هم که خدا سوزانده. عجب خدای بی رحمی است! تو چطور دلت میآید بگویی «بِسْمِ الله الرَّحْمَن الرَّحیم»؟ درگیریهای خانوادگی غوغا میکند، عریضهها از بچههای خردسال با آن ادبیات کودکانه! این ملت یک درد و دو درد ندارند، هزار درد دارند. چه کسی داده؟ خدا داده. همین خدایی که مذهب روی او مانور میدهد «اللهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ ﴿۱۹ شوری﴾»، «اَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ ﴿۱۴ ملک﴾» تو را لطیف آفریده. چرا دروغ میگویی؟ چرا سر مردم را کلاه میگذارید؟ مردم بدبخت شدهٔ ادیان و مذاهب هستند، مردم نابود شدهٔ الله هستند، مگر آنهایی که دستشان در جیب خداست!