نسخه ای که از این سایت مشاهده میکنید، نسخه آزمایشی است و به زودی نسخه نهایی همراه با مطالب کامل رو نمایی خواهد شد

تماس با مدیر سایت
داستان سرایی دینی، بهترین جاذبه برای بی بضاعتان فکری

عجب لبیکی گفت!

از فایل صوتی شماره 6957 بخش 1 تاریخ 23-10-1403

این سند، بخشی از فایل تدریسی روزانه بروجردی، کاشف توحید بدون مرز به شاگردانش می باشد که بیش از یکدهه در هر شریطی اعم از زندان و حصر در منزل ادامه داشته است.

متن فایل صوتی:

– «حَدَّثَنَا اَبُو اَلْحَسَنِ عَلِيِّ ابْنُ ثَابِتٍ اَلدَّوَالِينِيُّ رَضِی الله عَنه بِمَدِينَةِ اَلسَّلاَمِ  سَنة اثنتین وَ خَمْسین وَ ثَلَاثمَائه قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ ابْنُ عَلِيِّ ابْنِ عَبْدِ اَلصَّمَدِ اَلْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ ابْنُ عَاصِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ ابْنِ عَلِيِّ ابْنِ مُوسَى عَنْ اَبِيهِ عَلِيِّ ابْنِ مُوسَى عَنْ اَبِيهِ موسی ابن جَعْفَرِ  عَنْ اَبِيهِ جعفر ابْنِ مُحَمَّدِ عَنْ اَبِيهِ مُحَمَّدِ ابْنِ عَلِيٍّ عَنْ اَبِيهِ عَلِيِّ ابْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ اَبِيهِ اَلْحُسَيْنِ ابْنِ عَلِيٍّ ابْنِ اَبِی طالب ع قَالَ اَللَّهُمَّ اِنِّي اَسْأَلُكَ بِكَلِمَاتِكَ وَ مَعَاقِدِ  عَرْشِكَ وَ سُكَّانِ سَمَاوَاتِكَ وَ اَرْضِكَ وَ اَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ اَنْ تَسْتَجِيبَ لِي فَقَدْ رَهِقَنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرٌ فَاَسْأَلُكَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَجْعَلَ لِي مِنْ عُسْرِي يُسْراً».

کتاب عیون اخبار الرضا از شیخ صدوق جلد ۱ صفحه ۵۹، کتاب المصباح از کفعمی صفحه ۳۰۴، کتاب مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل از نوری جلد ۵ صفحه ۸۷، کتاب اثبات الهداة بالنصوص والمعجزات از حر عاملی جلد ۲ صفحه ۳۲۸ است.

«حَدَّثَنَا اَبُو اَلْحَسَنِ عَلِيِّ ابْنُ ثَابِتٍ اَلدَّوَالِينِيُّ» از «مُحَمَّدُ ابْنُ عَلِيِّ ابْنِ عَبْدِ اَلصَّمَدِ اَلْكُوفِيُّ» از «عَلِيُّ ابْنُ عَاصِمٍ» از «مُحَمَّدِ ابْنِ عَلِيِّ ابْنِ مُوسَى عَنْ اَبِيهِ عَلِيِّ ابْنِ مُوسَى عَنْ اَبِيهِ موسی ابن جَعْفَرِ عَنْ اَبِيهِ جعفر ابْنِ مُحَمَّدِ….»، از امام حسین است، «…. عَنْ اَبِيهِ اَلْحُسَيْنِ ابْنِ عَلِيٍّ ابْنِ اَبِی طالب قَالَ اَللَّهُمَّ اِنِّي اَسْأَلُكَ بِكَلِمَاتِكَ وَ مَعَاقِدِ عَرْشِكَ وَ سُكَّانِ سَمَاوَاتِكَ وَ اَرْضِكَ وَ اَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ اَنْ تَسْتَجِيبَ لِي فَقَدْ رَهِقَنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرٌ فَاَسْأَلُكَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَجْعَلَ لِي مِنْ عُسْرِي يُسْراً». تلفن را برداشته شماره خدا را گرفته، الو، چه کسی هستی؟ به تعبیر دین «لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْاَرْضِ… (۶۴ حج)» ولی به مشاهدات زمینی؛ «اُدْعُونی فَلَا اَسْتَجِیبَ لَکُم»!

امام حسین قبل از شهادتش به خدا تلگراف زده، قسم و آیه‌اش خیلی اسفناک است: «خدایا از تو ‌می‌خواهم به حرمت کلماتت». کلمه‌اش چیست؟ «اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُونَ (٩- حجر)» ما پیامبر و ائمه را فرستادیم خودمان هم حفظش می‌کنیم. تاریخ چقدر قشنگ از حقایق نهفته رونمایی می‌کند. «به حرمت کلماتت»! این کلمهٔ تو حرمت دارد؛ «أَ مَّن یُجیبُ المُضطَرَّ اِذَا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجعَلُکُم خُلَفاءَ الْاَرضِ (۶۲ نمل)»؟ تو حرف می‌زنی؟! مردم به همدیگر می‌گویند که «تو داری حرف می‌زنی ها، یادت باشد سر قولت بایست، چکت پاس بشود!»

آنهایی که می‌گویند امام حسین داوطلب شهادت بوده، گوش کنند! این اسناد و مدارک است و این هم ابی عبدالله است، کاسهٔ از آش داغ‌تر متشرع است که یک حسینی برای خودش ساخته که بتواند از او نان دربیاورد. «خدایا از تو می‌خواهم به حرمت کلماتت». خدا در قرآن چقدر کلام دارد دال بر اینکه من ولیّ شما هستم، صاحب شما هستم، مالک شما هستم، در جوار شما هستم، دوست شما هستم، رفیق شما هستم، محافظ شما هستم، رازق شما هستم!

«خدایا از تو می‌خواهم به حرمت کلماتت و بندهای عرشت». عرش کجاست؟ همه در فرش هستند. آیا خدای دین در عرش است؟ عرش کجاست؟ انشائات دینی! چه کسی دیده؟ «اَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ (۳ بقره)» آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته، هرچه من می‌گویم همان است! پس چرا عقل را جلو می‌اندازی؟ چرا مردم را دنبال نخود سیاه می‌فرستی؟

«و ساکنان آسمان‌ها و زمینت»، ببین، اینها را هم می‌گوید و هم شاهد می‌گیرد برای امروز که من و تو بدانیم پشت صفحات این قرآن خبری نیست، در این دین و تمام ادیان و مذاهب خبری نیست!
«و رسولانت، مرا اجابت کنی که کارم به سختی رسیده»، دقت کن «اَنْ تَسْتَجِيبَ لِي فَقَدْ رَهِقَنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرٌ» قفل شده کار، یزید پایش را گذاشته روی خرخره‌ام می‌گوید بیعت کن، با یزید بیعت کنم؟

یعنی تو اینقدر کوچک شده‌ای که خلیفهٔ تو یزید ابن معاویة ابن ابی سفیان است؟ من باید با او بیعت کنم؟ یزیدی که شعارش این است؛ «لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلَا خَبَرٌ جاء وَ لَا وَحْىٌ نَزَلْ» پشت این پرده هیچ خبری نیست.
یزید به عنوان خلیفه رسول الله از حسین فرزند پیامبر بیعت می‌خواهد، یزیدی که می‌گوید دین یعنی چه؟ «لَعِبَتْ»، همه‌اش بازی است. پیغمبر آمد سوار مردم شد و بعد هم سفره را انداخت بعدی‌ها آمدند. الان ابی عبدالله در دوراهی گیر کرده، عسر است، یعنی فشار، زور. یزید ابن معاویه مثلث «زر و زور و تزویر» دارد. ابی عبدالله چه دارد؟ اسم اعظم دارد. اسم اعظمش کو؟ آیا به دردش خورد؟ به دادش رسید؟ از قطعه قطعه شدن خودش و عزیزانش ممانعت شد؟

«فَاَسْأَلُكَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَجْعَلَ لِي مِنْ عُسْرِي يُسْراً»، این همه خدا را قسم داد، به زمین و آسمان و پیامبر و بالا و پایین و چپ و راست و شرق و غرب، که چه؟ که «اَنْ تَجْعَلَ لِي مِنْ عُسْرِي يُسْراً».
در روز عاشورا خدای حسین کجا بود؟ وقتی که امام حسین می‌گوید «وَ عَلَى الاِسْلامِ اَلْسَّلامُ» و پایان اسلام را اعلام می‌کند، یعنی پایان خدایی الله را اعلام می‌کند. خدا چگونه حق را تنها گذاشت؟ بعد رفت کمک باطل! یک آب نگذاشت بنوشند، با لب تشنه به شهادت رسیدند.

«امام حسین و همه ائمه و همه انبیاء در عسرت زندگی کردند و به یسرت نرسیدند»، این تاریخ گویاست، این مستندات دینی است! حالا به این خدا کسی می‌تواند اعتماد کند؟ این خدایی که جا می‌زند، جرزن است، خلاف وعده می‌کند، دو رو است، کلک‌باز است، فتنه‌گر است!؟ الان در دنیای بشریت این خدا خودش را نشان داد، نه خدای اسلام از مسلمین حفاظت کرد و نه خدای مسیحیت از مسیحی‌ها حفاظت کرده، آن از اوکراین، این از بهترین شهر ایالات متحده که در آتش می‌سوزد.

یعنی یک مسیحی مؤمن وجود ندارد که بگوید «خدا! خاموشش کن»؟! این همه تشکیلات واتیکان برای چیست؟ آیا اینها نمایندگان خدا هستند؟ اصلاً خدا وجود دارد که نماینده داشته باشد؟ در هر دینی لباس دین برای استثمار مؤمنین است، این مشهودات علنی است، گزارشات عقلی است. این را هیچ وقت فراموش نکن، به ذهنت خطور نده که امام حسین داوطلب شهادت بود، هر وقت کسی از متشرعین به تو گفت، این کلام را از ابی عبدالله بیاور با این اسناد، اسناد و مدارک، کتب معروف شیعه است، این هم خود حسین است.

«اَنْ تَجْعَلَ لِي مِنْ عُسْرِي يُسْراً» ناله می‌کند، استمداد می‌کند. چقدر خدا را قسم بدهد؟ بابا کنار این قبر سینه می‌زنید، مرده در آن نیست، خدا وجود ندارد! مردم چه موقع باید بفهمند؟ این کلام از ابی عبدالله چقدر رسا است؛ «اَنْ تَسْتَجِيبَ لِي» جواب من را بده، «فَقَدْ رَهِقَنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرٌ»! طناب دار افتاده گردن من، نه تنها گردن من، بلکه گردن شش ماهه فرزند من. تو کجایی؟

«وَ اِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَاِنِّی قَرِیبٌ اُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ (۱۸۶ بقره)» سفره است جمعش کن! می‌گوید هرگاه مردم گفتند خدا کجاست؟ بگو کنارت است، عجب! تو بغل ابی عبدالله بودی و این کلمات را شنیدی و کمک نکردی؟ بعد آنهایی که می‌خواهند از خون امام حسین نان بخورند می‌گویند که نه خودش داوطلب بود عاشق شهادت بود. پس این چیست؟ آخر بیا تعریف کن دیگر، این‌ معارضات را بیا حل کن!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا