دیدبانی میکنی از خَلق خود
جان فشانی دیدهای از لعن خود
خانه به حصر آمده و حنجره بسته
منزل ما تحت زور، قافیه رسته
حال مرا گرفته قضای تند و تیزت
زجر فراوان دهد، خشم و غضب به امرت
تو احمقانهترین خدای این زمینی
➖برای همین است که احمقها را به بهشت میبرد؛ «اَکْثَرُ اَهْلِ الْجَنَّةِ اَلْبُلَهَاءُ».
جامع شده عذابت از هر بساط ظلمی
به سرعت میگریزد رحمت از من
به تفسیر و به تفصیل آمده بخت بد من
چه کنم چه کنم، ورد زبان است
خدایا چه کنم، درد وصال است
کرب و بلا، ای حرم و پاتوق اصحاب عزا
کرب و بلا، ای حرم و پاتوق اصحاب عزا
به نینوا سفر شده محفل یاران لوا
در کرب و بلا غیر خدا هیچ نبودست
از شمر و عُمر، جنگل موحش که بدیدست
➖از دیدگاه خدای زمین:
چون علف هرزهایم
که بی خدا گشتهایم
شهر، بی صاحب شده
این مردم بیچاره را آفت شده
➖«هَلْ مِنْ مُغِيْثٍ یُغیْثُنِی» دیروز ابی عبدالله میگفت، امروز ملت ایران دارند میگویند «هَلْ مِنْ مُعينٍ یُعینُنی»، آیا کسی هست به ما بیچارهها کمک کند؟!