نسخه ای که از این سایت مشاهده میکنید، نسخه آزمایشی است و به زودی نسخه نهایی همراه با مطالب کامل رو نمایی خواهد شد

تماس با مدیر سایت
داستان سرایی دینی، بهترین جاذبه برای بی بضاعتان فکری

خدای ادیان که کارایی ندارد با بت‌ها چه فرقی دارد؟

از فایل صوتی شماره 6968 بخش 1 تاریخ 12-11-1403

این سند، بخشی از فایل تدریسی روزانه بروجردی، کاشف توحید بدون مرز به شاگردانش می باشد که بیش از یکدهه در هر شریطی اعم از زندان و حصر در منزل ادامه داشته است.

متن فایل صوتی:

– «عَنِ اِبْنِ مُسْكَانَ قَالَ اَبُو عَبْدِ اللهِ: وَ كَانَ آزَرُ كُلَّمَا نَظَرَ اِلَى اِبْرَاهِيمَ اَحَبَّهُ حُبّاً شَدِيداً، وَ كَانَ يَدْفَعُ اِلَيْهِ اَلْاَصْنَامَ لِيَبِيعَهَا كَمَا يَبِيعُ اِخْوَتُهُ، فَكَانَ يُعَلِّقُ فِي اَعْنَاقِهَا اَلْخُيُوطَ، وَ يَجُرُّهَا عَلَى اَلْاَرْضِ وَ يَقُولُ مَنْ يَشْتَرِي مَا [لَا] يَضُرُّهُ وَ لَا يَنْفَعُهُ، وَ يُغْرِقُهَا فِي اَلْمَاءِ وَ اَلْحَمْأَةِ، وَ يَقُولُ لَهَا كُلِي وَ اِشْرَبِي وَ تَكَلَّمِي…».

تفسیر قمی جلد ۱ صفحه ۲۰۶، تفسیر برهان جلد ۲ صفحه ۴۳۶، تفسیر نورالثقلین جلد ۱ صفحه ۷۳۶، تفسیر کنز الدقائق جلد ۴ صفحه ۳۷۳، بحارالانوار جلد ۱۲ صفحه ۲۹ است.

ابن مسکان روایت کرده که امام صادق فرمود: «و هر وقت که آزر عموی ابراهیم خلیل»، که اینجا اختلاف دارند؛
➖قرآن می‌گوید پدر،
➖متشرعین برای اینکه ماستمالی کنند می‌گویند نه عمویش بوده، به خاطر اینکه می‌گویند که اینها در اصلاب مبارک بودند؛ «کُنْتُم فِی اَصْلابِ الشَّامِخَة وَ الْاَرْحَامٍ الْمُطَهَّرَة»، برای اینکه توجیه کنند می‌گویند عرب به عمو می‌گوید پدر، در حالی که اینطوری نیست، عمو یعنی عمو و پدر هم یعنی پدر.

عموی ابراهیم اسمش آزر بود ظاهراً ایرانی بودند، حالا «آذر» اسم زن است منتها این مرد است عمویش است، این کارش بُت سازی بود، بُت می‌ساخت و می‌فروخت. مردم هم مثل حالا که هر کس یک قرآن در خانه‌اش است یک دانه بت برای خودش داشت؛ بت شخصی. جانماز شخصی، قرآن شخصی، مفاتیح شخصی، آن هم بت شخصی بود! «آزر به ابراهیم نگاه می‌کرد، نگاه بسیار مهربانانه به او داشت و بسیار او را دوست می‌داشت و به ابراهیم بت‌هایی را برای فروختن داد تا مانند دیگر برادرانش که بت‌های آزر را می‌فروختند آنها را بفروشد، ابراهیم ریسمانی به گردن بت‌ها می‌انداخت و روی زمین می‌کشید و فریاد می‌زد کیست که چیزی را بخرد که سود و زیانی ندارد؟!». دقت کنید خدای آزر با خدای ابراهیم، فرقشان چیست؟

«و آن بت‌ها را گاهی به زیر آب فرو می‌برد و گاهی در گِل و لای لجن، لجن‌مال می‌کرد و به آنها می‌گفت بخورید و بیاشامید و سخن بگویید»؛
«عَنِ اِبْنِ مُسْكَانَ قَالَ اَبُو عَبْدِ اللهِ: وَ كَانَ آزَرُ كُلَّمَا نَظَرَ اِلَى اِبْرَاهِيمَ اَحَبَّهُ حُبّاً شَدِيداً، وَ كَانَ يَدْفَعُ اِلَيْهِ اَلْاَصْنَامَ لِيَبِيعَهَا كَمَا يَبِيعُ اِخْوَتُهُ، فَكَانَ يُعَلِّقُ فِي اَعْنَاقِهَا اَلْخُيُوطَ، وَ يَجُرُّهَا عَلَى اَلْاَرْضِ وَ يَقُولُ مَنْ يَشْتَرِي مَا [لَا] يَضُرُّهُ وَ لَا يَنْفَعُهُ، وَ يُغْرِقُهَا فِي اَلْمَاءِ وَ اَلْحَمْأَةِ، وَ يَقُولُ لَهَا كُلِي وَ اِشْرَبِي وَ تَكَلَّمِي…».
خب حالا در برابر اینکه بُت حرف نمی‌زند، از خودش دفاع نمی‌کند و به درد مردم نمی‌خورد، ما اگر بخواهیم در زمینهٔ الله از قرآن دربیاوریم خیلی آیات زیاد است. حالا یک کوچک‌هایش را من اشاره می‌کنم از وعده‌هایی که خدا داد و بی محتوا بود.

«اِنْ تَنْصُرُوا الله يَنْصُرْكُمْ (۷ محمد)» اگر نصرت کنید خدا را، خدا به شما کمک می‌کند. اهل بیت خدا را به تمام وجه نصرت کردند؛ با خون و جان و استخوان و گوشت و پی و حس و اعصاب و روح و جسم، خدا کمکشان نکرد.

نمونه‌اش هم خیلی زیاد است، از خود پیغمبر بگیر که اگر خدا کمکش می‌کرد اینطوری بیست و سه سال تلاشش نقش بر آب نمی‌شد که وقتی سرش را روی زمین گذاشت، مقامات شیعه و سنّی بنویسند «اِرتَدَّ النَّاس» مردم به پیغمبر پشت کردند، و مبادی دیگری که پیغمبر احتیاج به کمک داشت، آنجایی که برایش جادو می‌کردند، آنجایی که سم به او می‌دادند، این دفعهٔ آخر هم که او را زهرکش کردند، می‌خواست وصیت بنویسد نگذاشتند.

امیرالمؤمنین هم همینطور، تمام قد در خدمت الله بود، این همه آدم کشت، بعضی جاها نوشته‌اند که علی در یک روز پنج هزار نفر را کشته، به خاطر حکم جهاد، به خاطر هُل دادن پیغمبر علی را به جلو،
بعد کمکش هم نکرد. معاویه را برای علی علَم کرد، معاویه پیروز جبهه صفین، علی شکست خورده و زمین خورده. همینطوری بیا امام حسن و امام حسین که دیگر هیچی، تبلور مظلومیت هستند. ▪️ می‌گوید «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللهِ (۲۴۹ بقره)» چه بسا جمعیت کمی که پیروز می‌شوند بر جمعیت زیاد. خب مثلاً آیا امام حسین که جمعیت کم بود بر جمعیت زیاد یزید پیروز شد؟ تاریخ اینها را رها نمی‌کند.

«… اِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ شَيْئاً (۱۲۰ آل عمران» اگر صبوری کنید و با خدا همراهی کنید چیزی شما را اذیت نمی‌کند به ضرر و زیان نمی‌افتید.

ملاک ما اهل بیت هستند، آیا اهل بیت صبور نبودند؟ اسوهٔ صبر بودند، صبر که داشتند هیچی، حلم که داشتند هیچی، تغافل هم داشتند. چرا مورد اذیت و آزار قرار گرفتند؟ چرا خدا دشمنانشان را به آنها مسلط کرد؟ بعد می‌گویند امیرالمؤمنین به حکومت خلفا رضایت داد. احتجاج علی را ببین، روزی که به گردنش طناب انداختند و او را برای بیعت اجباری به مسجد بردند، ببین در حقانیت خودش چه می‌گوید! همه را با سند و مدرک به زیر می‌آورد و خودش را بالا می‌برد که پیغمبر به او چه گفته و چه آیاتی برای او نازل شده!

«اِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ (۲۲ سجده)» ما از مجرومین انتقام می‌گیریم. این همان وعده‌هایی است که خدا داده، یعنی می‌خواهم بگویم فرقی بین بت که ابراهیم آن را در لجن می‌انداخت با خدای زمین ندارد، هیچ فرقی نیست.

می‌گوید «اِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ (۲۲ سجده)» ما از مجرم انتقام می‌کشیم. مجرم کیست؟ مجرم، ظالم است. چه کسی انتقام کشیده است؟ یک آقایی را انتخاب کردند به نام امام مهدی و او را در ویترین تاریخ گذاشتند، گفتند همان جا بمان، این آقا قرار است که منتقم باشد، چه موقع می‌خواهد انتقام بکشد؟ هزار و سیصد و خرده‌ای سال است، نه بگو هزار و چهارصد و چهل و چهار سال است که قرار است ایشان انتقام بکشد. ملت‌ها آمدند، نسل‌ها آمدند، فصل‌ها آمدند، نابود شدند، له شدند، از دین برگشتند، الان هم مردم از دین برگشتند به خاطر همین که در محرومیت آنها، در مظلومیت آنها و در غربت آنها خدا مقصر است.

«اِنَّ اللهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَالَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ (۱۲۸ نحل)» خدا با آنهایی است که تقوا دارند و آنهایی که نیکوکار هستند. تجلی تقوا اهل بیت هستند، تجلی نیکوکاری معصومین هستند. خدا کجا با آنها بود؟

آنجا که جبرائیل روضهٔ غریبی و قتل عام ابی عبدالله با اهل بیتش را برای پیغمبر خواند، پیغمبر در شب تولد حسین گریه کرد، پیغمبر به جبرائیل گفت نمی‌شود که من شفاعت کنم؟ جبرائیل گفت نه نمی‌شود. خب این چطور خدا با پیغمبر است و پیغمبر حق شفاعت ندارد؟! قرآن برای امیرالمؤمنین شفاعت نیامد، قرآن ظالم شد، قرآن رفت روی نیزه که حق را لگدمال کند و باطل را برافراشته کند، علی حق محض بود ولی معاویه پیروز شد.

▪️«يَمْحُ الله الْبَاطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ (۲۴ شوری)»، این هم از آن وعده‌ها است که می‌گویم این خدا با بت فرقی ندارد، خدا در همهٔ آنها در طول تاریخ امتحانش را پس داده، جام جهان نمای تاریخ لحظه به لحظه عملکرد خدا را ثبت کرده، در برابر اسنادی که خواندیم مربوط به دین است او ثبت می‌کند که بر ملت‌ها در ادوار مختلف زمان و مکان چه آمده است.

«يَمْحُ الله الْبَاطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ (۲۴ شوری)» باطل را محو می‌کند، حق را علنی می‌کند. آیا باطل، فقر نیست؟ آیا باطل، بیماری نیست؟ آیا باطل، فلاکت نیست؟ طلاق نیست؟ اعتیاد نیست؟ درگیری خانوادگی نیست؟ آیا اینها حق است یا باطل است؟ چطور خدا باطل را محو کرده در حالی که ایرانی جماعت در بین این همه اباطیل دست و پا می‌زند؟ آیا بیماری‌های ناشناخته و قارچ گونه‌ای که هر روز بیرون می‌زند و مردم را گرفتار می‌کند باطل نیست؟ حق آیا خدا نیست؟ چرا باطل را از بین نمی‌برد؟

آیا حق «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ (۸۲ اسرا)» نیست؟ آیا حق «وَ اللهُ هُوَ الْغَنِيُّ (۱۵ فاطر)» نیست؟ آیا حق «اُدْعُونی اَسْتَجْب لَکُم (۶۰ غافر)» نیست؟ آیا حق «أَ مَّن یُجیبُ المُضطَرَّ ( ۶۲ نمل)» نیست؟ آیا حق «وَ اِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَاِنِّی قَرِیبٌ اُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ (۱۸۶ بقره)» نیست؟ خب چطور خدا حق است و از حق دفاع نمی‌کند؟

▪️ «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَكَرٍ اَوْ اُنْثَىٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً (۹۷ نحل)» هر کس عمل صالح داشته باشد (مرد و زن فرق نمی‌کند) حیات طیبه به آنها می‌دهند. آیا ائمهٔ ما حیات طیبه داشتند؟ «حیات طیبه» چیست؟ اسمش طیبه است؟ حیات طیبه یعنی زندگی منهای زجر و فشار و اذیت و آزار و دشمنی و حق‌کشی.
آیا اهل بیت داشتند؟ امامان شیعه یک چنین حیات طیبه‌ای را داشتند؟ آیا موسی ابن جعفر حیات طیبه داشت که زیر دست هارون الرشید حاکم مستکبر دیکتاتور عباسی له شد و جسدش را از زندان بیرون آوردند؟ هنوز غل و  زنجیر بر بدنش بود، گفتند این بدنی که سال‌ها در زندان بوده چرا اینقدر سنگین است؟ عبایش را که کنار زدند دیدند غل و زنجیر به دست و پا و گردنش است، در زندان غل و زنجیر است! این حیات طیبه است؟ ابی عبدالله حیات طیبه داشته؟ آیا امام صادق حیات طیبه داشته که می‌رود با کمال عجز و ناتوانی در برابر منصور دوانیقی حاکم مستبد خون‌آشام عباسی تعظیم می‌کند و به او «یا امیرالمومنین» می‌گوید، بعد هم می‌گوید من مقلد شما هستم؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا