نسخه ای که از این سایت مشاهده میکنید، نسخه آزمایشی است و به زودی نسخه نهایی همراه با مطالب کامل رو نمایی خواهد شد

تماس با مدیر سایت
داستان سرایی دینی، بهترین جاذبه برای بی بضاعتان فکری

با چنین توبیخی چگونه به خلافت رسید؟

از فایل صوتی شماره 6969 بخش 9 تاریخ 13-11-1403

این سند، بخشی از فایل تدریسی روزانه بروجردی، کاشف توحید بدون مرز به شاگردانش می باشد که بیش از یکدهه در هر شریطی اعم از زندان و حصر در منزل ادامه داشته است.

متن فایل صوتی:

– «حَدَّثَنا عَبْدُ الله ابْنُ مُحَمَّد النّفَیْليّ اَخْبَرنا مُحَمَّد ابْنُ سَلَمَةَ عَن مُحَمَّد ابْنِ اِسحاق قَالَ: حَدَّثَني الزُّهْرِيُّ قَالَ: حَدَّثَني عَبد المَلِكِ ابْنُ اَبِي بَكْرِ ابنِ عَبْدِ الرَّحمن ابْن الحَارث ابْن هِشَام عَن اَبِيه عَن عبدِ اللهِ ابن زَمْعَةَ قَالَ: لَمَّا اسْتُعِزّ بِرَسُولِ الله و اَنا عِنْدَهُ فِي نَفَرٍ مِنَ المُسْلِمِينَ دَعَاهُ بِلال اِلَى الصَّلاةِ فَقَالَ: مُرُوا مَنْ يُصَلِّي لِلنَّاسِ، فَخَرَجَ عَبْدُ الله ابنُ زَمْعَة فَاِذَا عُمَرُ فِي النَّاسِ، وَ كَانَ اَبُو بَكْرٍ غائباً، فقُلْتُ: يَا عُمَرُ قُمْ فَصَلِّ بالنَّاسِ، فَتَقَدَمَ فَكَبَر، فَلَمَّا سَمِعَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ صَوْتَهُ ( وَ كَانَ عُمَرُ رَجُلاً مُجْهِراً) قال: فاَيْنَ اَبو بَكْرٍ يَأْبَى اللهُ ذَلِكَ وَالمُسْلِمُونَ يَأْبَي الله ذَلِكَ وَالمُسْلِمُونَ، فَبَعَثَ اِلَى اَبي بَكْرٍ فَجَاءَ بَعْدَ اَنْ صَلَّی عُمَرُ تِلْكَ الصَّلاةَ فَصَلّى بَالنَّاسِ».

کتاب سنن ابی داوود از سلیمان ابن اشعث سجستانی، کتاب السنة باب فی استخلاف ابوبکر.

از عبدالله ابن زمعه روایت شده که گفت: «وقتی مرض رسول الله شدت گرفت، من و یکی از مسلمین نزد او بودم که بلال او را به نماز ندا داد، رسول خدا گفت بگویید کسی بر مردم نماز بخواند، من خارج شدم و عمر را در بین مردم یافتم و ابوبکر غایب بود، گفتم یا عمر بلند شو و بر مردم نماز بخوان، عمر جلو آمد و تکبیر گفت، وقتی رسول خدا صوت او را شنید گفت ابوبکر کجاست؟ الله و مسلمین از این ابا دارند». به به به! دو بار گفت؛ «الله و مسلمین از این ابا دارند‌». ابا یعنی چه؟ یعنی دوستش ندارند و تن به او نمی‌دهند. «پس شخصی را نزد ابوبکر فرستاد که بعد از نماز عمر رسید و بر مردم نماز خواند»، شد دوتا نماز!

چه افشاگری عجیبی است، خیلی عالی است، می‌گوید «عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد» است. ببین از اسناد خودشان چطوری بر ضد خودشان می‌آید، به خاطر اینکه همین که گفتم دروغگو کم حافظه است. ببین من کاری به اهل سنّت ندارم، اینجا کشور شیعه بوده، همهٔ حرف من روی قرآن است، من می‌گویم وقتی که عمرالفاروق خلیفهٔ دوم رسول الله اینطوری مورد ذم و توهین و توبیخ پیغمبر هست، چگونه خلیفهٔ دوم شد و این قرآن به وسیلهٔ اینها جمع‌آوری شد؟ این قرآن محصول ابابکر صدیق، عمرالفاروق و عثمان ابن عفان است. همین که روی سرت می‌گذاری و «بِكَ يَا اللهُ‏» می‌گویی!

این متنش را هم برایت بخوانم: «لَمَّا اسْتُعِزّ بِرَسُولِ الله و اَنا عِنْدَهُ فِي نَفَرٍ مِنَ المُسْلِمِينَ دَعَاهُ بِلال اِلَى الصَّلاةِ فَقَالَ: مُرُوا مَنْ يُصَلِّي لِلنَّاسِ، فَخَرَجَ عَبْدُ الله ابنُ زَمْعَة فَاِذَا عُمَرُ فِي النَّاسِ، وَ كَانَ اَبُو بَكْرٍ غائباً، فقُلْتُ: يَا عُمَرُ قُمْ فَصَلِّ بالنَّاسِ، فَتَقَدَمَ فَكَبَر، فَلَمَّا سَمِعَ رَسُولُ اللهِ صَوْتَهُ (وَ كَانَ عُمَرُ رَجُلاً مُجْهِراً) قال: فاَيْنَ اَبو بَكْرٍ يَأْبَى اللهُ ذَلِكَ وَالمُسْلِمُونَ يَأْبَي الله ذَلِكَ وَالمُسْلِمُونَ، فَبَعَثَ اِلَى اَبي بَكْرٍ فَجَاءَ بَعْدَ اَنْ صَلَّی عُمَرُ تِلْكَ الصَّلاةَ فَصَلّى بَالنَّاسِ».

در همهٔ درس‌ها محصول حرف‌های من این است؛ من نه طرفدار عمر هستم و نه طرفدار امیرالمومنین هستم، به هر دو احترام می‌‌گذارم چون در همهٔ کلاس‌ها
امیرالمومنین معلم ماست و بزرگان اهل سنّت هم به خاطر اینکه چهار پنجم نفوس مسلمین طرفدار اینها هستند احترام می‌کنم، ولی فقط می‌خواهم بگویم این دینی که محصول این تدارکاتی بوده که ما پیدایش کردیم، این دین به درد پیروی کردن نمی‌خورد والسلام، حرف آخر و اول من همین است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا